نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





من و تو

 



جدا هسـتیم و هر لحظه، دلم با عشق تو کـوکــه 

ببین این خونه بی عشقت، شده تاریک و متروکـه
 


جدا هستیم و من بازم، برات دریای احساسم
 
هنـوزم ذره ی عشقت، به زعـم تـو برایـم سـم
 


جدا هستیم و میدونم، دلت آرومـــه آرومـــه
 
ولی سوگند بر مهـتاب، دلم ویرونــه ویرونــه
 


شهاب عشـق تو وقتی، به قلب من اصابــت کرد
 
زمین و آسمان دُنگه، ششم را هم به نامـت کرد
 


جدا هستیم و آتــیـشت، توو قلبم شعله ور میشه
 
دوباره حک شده اسمت، توی سرما روی شیشـه
 

شهـاب عشق تو وقتی، به قلب من اصابـت کرد
 
زمین و آسمان دُنگه، ششم را هم به نامت کرد
____________________________________

... زیر دوش میروم

... بغضم را رها میکنم 
 
... به سرفه می افتم

.... وقتی چشمانم را باز میکنم

.... می بینم تمام خون هایی که بوی تو را میداد بالا آورده ام

... ناراحت نشو

.... اگر حتی دکترها نیز خونم را عوض کنند

... نمی توانند بوی تو را از من جدا کنند
_____________________________
تو با من ، اینجا ، تنها

زیر بارون ، بدون چتر

چه عاشقانه

شونه به شونه ی من

قدم بر میداری رو سنگفرش خیابون...

حس داشتنت گرمم می کنه

تو این

سرمای بارونی!!!

بارون و من ، من و تو ، بارون و تو

چه آرامشی !

حتی صدای بارون ، نمی تونه 

این آرامش محض و به هم بزنه...

چشامو بستم

چون یه تکیه گاه ، یه کوه

کنارم ، شونه به شونه ی من

قدم هامونو می شماره...

مواظبمه تا قدم اشتباه بر ندارم...

نگاه ، سکوت ، عشق

گه گاهی که وامیستیم یه گوشه

و با لبخند به من نگاه می کنی

ته قلبم ، با سکوتم خدا رو شکر می کنم...

عمق نگاهت از احساس لبریزه...

تو و من ، من و من ، تو و تو

من از منه تنهام رها شدم

تو از خود تنهات دل کندی

!!! حالا تو و من ، با هم تکمیلیم
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 13:42 | |







شب از مهتاب سر میره
تمام ماه توو آبه
شبیه عکس یک رویاست
تو خوابیدی جهان خوابه

زمین دور تو میگرده
زمان دست تو افتاده
تماشا کن سکوت تو
عجب عمقی به شب داده

توو خواب انگار طرحی از
گل و مهتاب و لبخندی
شب از جایی شروع میشه
که تو چشماتو می بندی

!!!تو رو آغوش میگیرم
تنم سرریز رویاشه
جهان قده یه لالایی
توی آغوش من جاشه

!!!تو رو آغوش میگیرم
هوا تاریکتر میشه
خدا از دستهای تو
!!!به من نزدیکتر میشه

زمین دور تو میگرده
زمان دست تو افتاده
تماشا کن سکوت تو
عجب عمقی به شب داده

تمام خونه پر میشه
از این تصویر رویایی
تماشا کن تماشا کن
چه بی رحمانه زیبایی

ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 13:38 | |







 


آدم‌بزرگ‌ها عاشق عدد و رقم اند.
وقتی با اونا از یک دوست تازه حرف بزنی،
هیچوقت ازتون در مورد چیزهای اساسی سوال نمی‌کنن،

هیچوقت نمی‌پرسن آهنگ صداش چطوره؟
چه بازی‌هایی رو دوست داره؟ پروانه جمع می‌کنه یا نه؟

می‌پرسن چندسالشه؟ چندتا برادر داره؟
وزنش چقدره؟ پدرش چقدر حقوق می‌گیره؟

و تازه بعد از این سوالاس که خیال می‌کنن طرف رو شناختن!

اگه به آدم بزرگا بگی که یک خونه قشنگ دیدم
از آجر قرمز که جلو پنجره‌هاش غرق گل شمعدونی و بومش پر از کبوتر بود،
محاله بتونن مجسمش کنن.
باید حتما بهشون گفت یک خونه چندمیلیون‌تومنی دیدم
تا صداشون بلند بشه که وای چه قشنگ!

نباید ازشون دلخور شد.
بچه ها باید نسبت به آدم بزرگها گذشت داشته باشند.

شازده کوچولو / آنتوان دو سنت اگزوپری



[+] نوشته شده توسط سعید در 13:17 | |







 

 

 

 

گاه می رسد که از زندگی هدیه ای دریافت می کنی ....

 

 

 

 

پیچیده در ربانی سرخ و رنگهایی دلفریب ....

 

 

 

 

با اشتیاقی کودکانه به سویش می روی ....

 

 

 

 

و با چشمانی سرشار از درخششی عمیق ....

 

 

 

 

آن را به نظاره می نشینی ....

 

 

 

 

با دستانی لرزان از شوق آن را می گشایی ....

 

 

 

 

آرام آرام مبادا که کاغذ دلفریبش زخمی بخورد ....

 

 

 

 

اما دریغ که به ناگاه ماری می بینی ....

 

 

 

 

چمبره زده در میان لحظه هایی از غم! ....

 

 

 

 

با زهری به سیاهی حسرت ....

 

 

 

 

در همان لحظه یخ زده می مانی! ....

 

 

 

 

و تا عمری با قی است ....

 

 

 

 

دردی به بلندای زندگیت حمل خواهی کرد ....

 

آری این است غم انگیز ترین اتفاق این روزگار!


[+] نوشته شده توسط سعید در 13:16 | |







 قـــــــایقت میشـــــــوم 


بـــــــادبانـــــــم بـــــــاش

بـــــــگذار هر چه حرف پشت سرمـــــــان میزنند مـــــــردم . . .

بـــــــاد هوا بـــــــاشد





ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 13:15 | |







 
یک جمله ی زیبا ، یک بیت شعر یا هر چیزی
که با دیدنِ یکی از دو عکس پایین به ذهنتون میرسه بنویسید...

عکس1


عکس2


[+] نوشته شده توسط سعید در 13:13 | |







 


پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند
که مثل پرندگان راست راست می‌چرخند در هوا
سر ماه
حقوق‌شان را می‌گیرند
پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند
که مرگ تو را ندیدند.
کاش پر وبال‌شان در آتش آفتاب تیر بسوزد
ما با ذغال‌شان
شعار خیابانی بنویسیم.
پس این فرشتگان پیر شده
جز جاسوسی ما
به چه کار بد دیگری مشغولند
که فریاد ما به گوش کسی نمی‌رسد.

محمد شمس لنگرودی


__________________________________
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 13:11 | |







 


حرفهایی را که نمیتوان گفت
و نه … میتوان گفت
باید به سکوت بخشید
چه عذاب آور است
وقتی نگاهت را
در هزار صفحه
برای دیگران توضیح بدهی! …

___________________________________

  

برای من 
دوست داشتن 
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است 
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر ... 





علی صالحی
________________________________

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

 

____________________________________________

 

 

[+] نوشته شده توسط سعید در 13:6 | |







آری از پشت کوه آمده ام...

 چه می دانستم این ور کوه باید برای ثروت، حرام خورد؟!
 برای عشق خیانت کرد
 برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد
 برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند
 وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم
 می گویند: از پشت کوه آمده!
 
ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم 
و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد،
تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ!
____________________________________

 
 
...


ایــنـجـــــــا ...


 
          دســت هــر کـــس را کــه مـیـگـیــــری بــرای {بـلـنــــد شـــدن}

 
              آمـــاده مــی شــــود بــرای {ســـوار شــــدن} ... !!
__________________________________________

دیشب وقتی رفتی...

صدایی را شنیدم...

صدایی مانند خرد شدن شیشه....

نمیدانستم چه بود...

امروز که...

تمام آرزوها و دل خوشی هایم را بالا آوردم....

تکه هایی از قلبم نیز میان آنها بود...

تازه فهمیدم که آن صدا چه بود....
__________________________________

 

[+] نوشته شده توسط سعید در 12:58 | |







 سلام به دوستای عزیزم؛

،سلام به مریم عزیزتر از جونم

...امیدوارم که حالتون خوب باشه

یه سلامم به ... که با این حرفا و نظراتت که مثلآ

!!!یه جنگ روانی راه انداختیو میخوای اعصاب منو خورد کنی

البته ارزو بر جوانان عیب نیست؛نمیدونم کی این چرندیاتو به تو گفته

..ولی مطمئن باش همش دروغه

...چند بار ازت شمارتو خواستم،ولی جراتشو نداشتی بدی

بچه ای داداش

 

ILOVE YOU 

MARYAM


[+] نوشته شده توسط سعید در 21:28 | |



صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 36 صفحه بعد